لیکک شهری که از حالت نو بنیاد خارج شده است
قدم اول برای ترسیم مسیر پیشرفت یک شهر، آگاهی به وجوه هویتی آن، پس از آن و به نسبت خواسته های انسانی، حذف و تلاش برای افزودن، برجسته سازی و یا تنها بیان وجوه/وجه شاخص هویتی شهر است.
کارشناس ارشد توسعه بهمئی در یادداشتی کوتاه بر لزوم شکل گیری هویت شهری لیکک-مرکز شهرستان بهمئی- به عنوان شهری که از حالت نو بنیاد خارج شده است، تاکید کرد.
به نقل از آوای ماغر،مفاهیم اجتماعی شهر به مثابه یک انسان هستند. تولد دارند، رشد می کنند، تاریخ دارند ، دارای هویتی مستقل هستند و احیانا پیر و فرتوت شده و درنهایت می میرند.
هویت شهر امری جدا از هویت ساکنان آن و به بیان دقیق تر امری جدا از هویت افراد، اجزا و عناصر تشکیل دهنده آن است، همانگونه که کارکرد یک شهر فراتر از جمع جبری کارکردهای اجزای آن است. انسان در نسبت با این هویت در حال تلاش برای تعریف جایگاه خود است. هر شهری که برای سکونت برمی گزیند، ذهن او را معطوف به وادی و پهنه جدیدی می کند و او را ناخواسته وارد بستر و پهنه ای جدید از زندگی کرده و به سبک زندگی اش هویتی نو می بخشد.
هر شهر به انسانهایی که در دل خود جای داده هویتی خواهد بخشید اما سبک معماری و ساخت آن از دل فرهنگ گذشته و آداب رسوم آن شهروندان نمود می کند ؛شهری که بنا گشته و بر عرصه زمینی گسترده شده، پیوند دهنده زندگی شهروندانش گشته و یک جامعه فرهنگ همگن را در خود جای می دهد و نا خودآگاه هویتی به آنها خواهد بخشید.
حتما صفات پسوندی مانند شهر دانشگاهی، شهر تاریخی، شهر تجاری، شهر گردشگری، شهر مذهبی و... را تاکنون شنیده اید، این صفات تلاش اجزای شهر برای بیان، تعیین و یا تغییر هویت آن شهر است که به شکل واژگانی ملموس و کلی درآمده اند. در صورت موفقیت لزوما دربرگیرنده تمامی وجوه هویتی آن شهر نیستند اما دربرگیرنده مهم ترین وجه هویتی آن می تواند باشد.
قدم اول برای ترسیم مسیر پیشرفت یک شهر، آگاهی به وجوه هویتی آن، پس از آن و به نسبت خواسته های انسانی، حذف و تلاش برای افزودن، برجسته سازی و یا تنها بیان وجوه/وجه شاخص هویتی شهر است.
اینک شهر لیکک-مرکز شهرستان بهمئی- چه هویتی پیدا کرده و به کدام سمت خواهد رفت؟ شهرمان به ما هویت داده؟ یا ما شهر را هویت داده ایم؟ این موضوع چیزی است که لازم است به آن توجه شود، آن هم توسط سازندگان این شهر که دیگر نو بنیاد نیست و دهه ها از عمرش می گذرد.
یادداشت از توکل چام _کارشناس ارشد توسعه
به نقل از آوای ماغر،مفاهیم اجتماعی شهر به مثابه یک انسان هستند. تولد دارند، رشد می کنند، تاریخ دارند ، دارای هویتی مستقل هستند و احیانا پیر و فرتوت شده و درنهایت می میرند.
هویت شهر امری جدا از هویت ساکنان آن و به بیان دقیق تر امری جدا از هویت افراد، اجزا و عناصر تشکیل دهنده آن است، همانگونه که کارکرد یک شهر فراتر از جمع جبری کارکردهای اجزای آن است. انسان در نسبت با این هویت در حال تلاش برای تعریف جایگاه خود است. هر شهری که برای سکونت برمی گزیند، ذهن او را معطوف به وادی و پهنه جدیدی می کند و او را ناخواسته وارد بستر و پهنه ای جدید از زندگی کرده و به سبک زندگی اش هویتی نو می بخشد.
هر شهر به انسانهایی که در دل خود جای داده هویتی خواهد بخشید اما سبک معماری و ساخت آن از دل فرهنگ گذشته و آداب رسوم آن شهروندان نمود می کند ؛شهری که بنا گشته و بر عرصه زمینی گسترده شده، پیوند دهنده زندگی شهروندانش گشته و یک جامعه فرهنگ همگن را در خود جای می دهد و نا خودآگاه هویتی به آنها خواهد بخشید.
حتما صفات پسوندی مانند شهر دانشگاهی، شهر تاریخی، شهر تجاری، شهر گردشگری، شهر مذهبی و... را تاکنون شنیده اید، این صفات تلاش اجزای شهر برای بیان، تعیین و یا تغییر هویت آن شهر است که به شکل واژگانی ملموس و کلی درآمده اند. در صورت موفقیت لزوما دربرگیرنده تمامی وجوه هویتی آن شهر نیستند اما دربرگیرنده مهم ترین وجه هویتی آن می تواند باشد.
قدم اول برای ترسیم مسیر پیشرفت یک شهر، آگاهی به وجوه هویتی آن، پس از آن و به نسبت خواسته های انسانی، حذف و تلاش برای افزودن، برجسته سازی و یا تنها بیان وجوه/وجه شاخص هویتی شهر است.
اینک شهر لیکک-مرکز شهرستان بهمئی- چه هویتی پیدا کرده و به کدام سمت خواهد رفت؟ شهرمان به ما هویت داده؟ یا ما شهر را هویت داده ایم؟ این موضوع چیزی است که لازم است به آن توجه شود، آن هم توسط سازندگان این شهر که دیگر نو بنیاد نیست و دهه ها از عمرش می گذرد.
یادداشت از توکل چام _کارشناس ارشد توسعه