تابناک کهگیلویه و بویراحمد ، مهدی مرادی ، مشارکت سیاسی یکی از شاخصها و در واقع ابزار مهم برای پویایی یک جامعه است؛ بنابراین هر حاکمیتی که بتواند از این ابزار به بهترین نحو استفاده کند، بهترین راه برای سرزندگی، تحرک و پیشرفت جامعه خود را انتخاب کرده است.
خوب
همانگونه که گفته شد مطلوب برای یک حاکمیت در بحث مشارکت سیاسی، حضور تک تک افراد یک جامعه در انتخابات به عنوان مصداق بارز مشارکت سیاسی است؛ بنابراین ایجاد شرایط مناسب برای این مشارکت از جمله وظایف حاکمیت است و اگر بتواند کاری کند که همه تفکرات خود را مشتاق به حضور در این مشارکت یا به عبارت سادهتر حضور در پای صندوق رای که نماد عینی و غایی در یکی از فرایندهای مشارکت سیاسی است، نماید، یک گام بسیار بلند و محکم برای دوام و قوام خود برداشته است.
پس خوب و مطلوب یک جامعه این است که همه سلایق، جریانها، گروهها، طوایف و یا هر عناوینی که در آن جامعه وجود دارد، مشارکت داشته باشند و بتوانند ایدههای خود برای مدیریت جامعه را ارئه دهند.
بد
در همین بحث مشارکت سیاسی نامطلوب هم وجود دارد و آن، زمانی است که بخشی از این جامعه از ابراز نظر با این ابزار موجود (انتخابات) منع شوند و یا به اجبار به سمت نزدیکترین جریان همسو حواله شوند!. بحث اینکه چه کسی مقصر است فعلا مطرح نیست بحث این است که بنابر هر دلیلی اگر بخشی از جامعه نتواند در انتخابات شرکت کند، پویایی و مشارکت اجتماعی حداکثری در یک فرایند سیاسی کم میشود و این نه برای حاکمیت خوب است نه برای تعالی و توسعه جامعه.
پس بد و نامطلوب منع کردن بخشی از جامعه برای تبلیغ، تبیین، ارائه و حتی به قدرت رساند تفکرات و برنامههای خود است چرا که اگر نماد این بخش از جامعه، قوم، جریان، گروه و یا هر اسمی دیگر به عنوان عضوی از آن را در نظر بگیریم، بی شک این جامعه همانند یک فرد ناشنوا یا نابینا یا علیل و فلج و یا.... خواهد بود و همواره در حرکت و رسیدن به مقصد با مشقت و سختی مواجه خواهد بود.
زشت
همانگونه که گفته شد مطلوب ، رقابت صددرصدی و همگانی در مشارکت سیاسی است، اما بنابر هر دلیلی گاهی شرایط بد و نامطلوب حاکم میشود و بخشی از جامعه از ابراز نظر محروم میشود که در این بخش نامطلوب و بد، گاهی یک اقدام زشت که فراتر از مرحله بد است رخ میدهد!
شاید محرومیت یک جریان و تفکر در انتخابات به دلیل اشکالات خود جریان باشد که در این صورت باید اقداماتی صورت گیرد که معایب برطرف و تعادل برقرار شود، اما گاهی احساس یا مشاهده میشود که برخی جریانهای رقیب به دلایلی از جمله دسترسی به مراجع تصمیم گیر، ناظر و یا حاکمیتی بر علیه دیگران اقدام میکنند! در چنین مواقعی یک مرحله بالاتر از بد رخ میدهد یعنی روی زشت سیاست نمایان میشود!
این تحلیل مقدمهای برای بیان یک مصداق عینی در حوزه شهرستان های بویراحمد ، دنا و مارگون به عنوان یکی از حوزههای مشارکت سیاسی یعنی انتخابات مطرح شد که در هر سه موضوع به نظر میرسد مصداق دارد!
خوب این است که تعداد زیادی از کاندیداها تایید صلاحیت و وارد رقابت شده اند. بد هم این است که تعدادی رد صلاحیت شده و از ادامه رقابت باز مانده اند. اما برای بخش زشت ماجرا انچه که مطرح میشود گمانه زنی و یا حداقل بدون سند است، اما قابلیت پرداختن و تحلیل را دارد چرا که بخش عظیمی از جامعه آن را بیان میکنند!
زشت ماجرا زمانی است که رد صلاحیت محمد بهرامی به عنوان نماینده بخش عظیمی از جامعه، به دلیل پرونده سازی یا اعمال نفوذ دیگر رقبا باشد! (توضیح: این تحلیل و نظر بخشی از جامعه است و گرنه مطابق آنچه که از طرف مرجع رسمی مطرح میشود و قاعدتا باید بپذیریم، دلایل قانونی رد صلاحیت یا عدم احراز صلاحیت به وی ابلاغ شده است)
اگر فرض را بر اعمال نفوذ رقبا بگذاریم باید ببینیم که کدام یک از این رقبا توانایی اعمال نفوذ را دارند چرا که برخی از این رقبا خود همانند بهرامی به شدت در هول و هراس تایید و عدم تایید بوده اند؛ بنابراین انکه دسترسی بیشتر به نهادها و مراجع تصمیم گیر در این خصوص داشته است، میتواند متهم اصلی باشد و این در واقع زشت ماجرا است.
اما همین ماجرا میتواند به مرحله زشتتر هم برسد و آن موقعی است که دقیقا زمانی کوتاه پس از خارج کردن موقتی رقیب از مسیر (چرا که ممکن است بهرامی در زمان اعتراضات مشکلش حل و به رقابت باز گردد ) به سرعت سراغ جامعه حامی وی رفته و تلاش کنی که سبد رایش را تصاحب کنی!
در غریزه حیوانی منطق این است که هر شکارچی سراغ شکار خود برگردد تا استفاده حداکثری را از آن ببرد حال باید دید که کدام یک از کاندیداهای موجود از این غریزه استفاده و تلاش میکند درست ساعاتی پس از شکار بهرامی به سراغ جامعه حامی وی رفته و با وعده و وعید و ترفندهای مختلف نهایت استفاده از شرایط موجود را ببرد و اجازه دفاع و احیانا برگشت به میدان رقابت را به وی ندهد؟
و این یعنی زشت و زشت تر روی سیاست !
لازم به توضیح است بخش پایانی این گزارش تحلیل بر اساس مستندات نیست بلکه تحلیل بر اساس نظر و گفتار و یا به عبارتی تحلیل عامه در سطح جامعه است.