دیپلماسی رسول خدا (ص) چه بود؟

در دوران پیچیده و پرچالش کنونی، بازخوانی دیپلماسی پیامبر اسلام (ص) می‌تواند الهام‌بخش سیاست‌گذاران و دولتمردان امروز باشد. از تلفیق اصول الهی با مصلحت‌اندیشی واقع‌بینانه گرفته تا اولویت‌بندی دقیق اهداف کوتاه‌مدت و بلندمدت، این دیپلماسی همواره راهی برای ایجاد توازن بین ارزش‌ها و منافع جامعه اسلامی بوده است؛ توازنی که در جهانی پرتنش بیش از هر زمان دیگری به آن نیاز داریم.
کد خبر: ۱۱۸۳۰۹۹
تاریخ انتشار: ۱۲ شهريور ۱۴۰۳ - ۰۸:۲۵ 02 September 2024

به گزارش تابناک قم، به مناسبت سالروز رحلت پیامبر اسلام (ص) و آغاز دولت جدید در کشور، همزمان با اولین سفر خارجی رئیس‌جمهور، نگاهی به دیپلماسی پیامبر اسلام (ص) از اهمیت بالایی برخوردار است. بررسی ابعاد دیپلماسی پیامبر، هم از منظر نظری و هم از منظر عملی، می‌تواند الهام‌بخش سیاست‌گذاران و دولتمردان امروز باشد. این یادداشت برگرفته از کتاب «دیپلماسی پیامبر» نوشته محمدحسین جمشیدی است که پژوهشی در آیات و روایات اسلامی به‌شمار می‌آید.

بعد نظری دیپلماسی اسلام

مکتب اسلام با جامعیتی که در ارائه طرحی برای اداره زندگی انسان دارد، به سیاست خارجی و روابط بین‌الملل نیز توجه ویژه‌ای دارد. منابع اصلی حقوق و سیاست بین‌الملل اسلام، یعنی قرآن و سنت، به وضوح سیاست خارجی اسلام را ترسیم کرده‌اند. در قرآن کریم، حدود ۴۰۰ آیه به سیاست خارجی و روابط بین‌الملل اشاره دارند که به روشنی سیاست‌های خارجی اسلام و ارتباط با دیگر جوامع را بیان می‌کنند.

بعد عملی دیپلماسی پیامبر (ص) 

پیامبر اسلام (ص) از ابتدای رسالت خود، اقدامات دیپلماتیک بسیاری را به منظور دعوت به اسلام و گسترش روابط بین‌المللی انجام دادند. سفر به طائف، مهاجرت به حبشه، و دیدار با نمایندگان نصاری در مکه، نمونه‌هایی از این اقدامات هستند. پس از هجرت به مدینه و تشکیل دولت اسلامی، پیامبر (ص) سیاست خارجی خود را در چارچوب مکتب اسلام و قرآن به اجرا گذاشتند. از مهم‌ترین اقدامات ایشان می‌توان به اعزام سفرا، مکاتبات با سران دولت‌ها، قرارداد صلح حدیبیه، و منشور سیاسی مدینه اشاره کرد.

اهداف دیپلماسی پیامبر (ص)

اهداف دیپلماسی پیامبر اسلام (ص) به دو دسته اصلی تقسیم می‌شوند: اهداف درون مرزی شامل تربیت و تهذیب شهروندان، تأمین امنیت و رفاه آنان بود. درحالی که اهداف برون مرزی در حوزه ارتباط و مواجهه حکومت و دولت مدینه با دیگر جوامع، قبایل، و دعوت به سوی خدا بود.این اهداف و آرمان‌ها، راهنمای سیاست خارجی پیامبر اسلام (ص) بوده و می‌تواند الگویی برای دولت‌ها و سیاست‌گذاران امروز باشد. تکیه بر عدالت، حفظ استقلال، و ایجاد روابط عادلانه با دیگر جوامع از مهم‌ترین اصول دیپلماسی پیامبر (ص) بوده است.

به طور خلاصه اهداف دیپلماسی پیامبر (ص) در سه دسته تقسیم می‌شوند:
۱. بلندمدت همچون دعوت به توحید و اعتلای آن در جهان.
۲. میان‌مدت مانند ایجاد امنیت برای جامعه اسلامی، تلاش برای صلح با سایر جوامع، و فراهم کردن زمینه پیشرفت و کمال برای جوامع اسلامی.۳. کوتاه‌مدت همچون تثبیت و بقای نظام سیاسی جامعه، حفظ موجودیت جامعه و شهروندان، ایجاد روابط سیاسی و تجاری با جوامع دیگر، و انعقاد قرارداد‌های حمایتی.
در این کتاب پژوهشی آمده است؛ «که برخی تصور می‌کنند میان این اهداف تعارض وجود دارد، اما در آیین دیپلماتیک پیامبر چنین نبوده است. گاهی رابطه این اهداف به عنوان تأثیرپذیر و تأثیرگذار مطرح شده؛ یعنی اهداف جهانی و عام ممکن است با اهداف ملی منطبق نباشند، ولی می‌توانند بر یکدیگر تأثیر بگذارند.» به طوری که نظریاتی درباره رابطه منافع و مصالح جامعه و اهداف رسالت پیامبر (ص) به اختصار قابل بررسی است:

نظریه ام القری: اولین بار توسط کواکبی مطرح شد و بیان می‌کند که یک کشور یا جامعه مشخص، ام القرای جهان اسلام است. در عصر پیامبر، مدینه به عنوان ام القری شناخته می‌شد. حفظ ام القرا مساوی با حفظ کیان اسلام است و ضعف آن به معنای ضعف اهداف عام و جوامع اسلامی است.
نظریه تلفیق منافع و اهداف دوگانه: این نظریه تأکید دارد که حکومت‌ها باید تلفیقی از مصالح ملی و اهداف کلی اسلامی را مورد توجه قرار دهند. این تلفیق براساس اصل ضرورت و اضطرار صورت می‌گیرد.

نظریه مبتنی بر قاعده میسور: این نظریه بر این اصل استوار است که قدرت، شرط اساسی هر تکلیف است. بر اساس این نظریه، اهداف و مصالح جهانی و عام اسلام فراتر از مرز‌های سیاسی هستند، اما تحقق آن منوط به توان است؛ بنابراین، پیامبر (ص) در تحقق اهداف رسالت خود بر اساس توان و امکانات اقدام می‌کردند.

نظریه مبتنی بر قاعده تزاحم: این نظریه می‌گوید زمانی که دو هدف یا تکلیف وجود دارد، بر اساس اهمیت، هدف مهم‌تر انتخاب می‌شود. پیامبر نیز در دیپلماسی خود این اصل را رعایت می‌کردند (الاهم فالاهم).

نظریه مصلحت‌سنجی: بر مبنای این نظریه، اهداف عام بلندمدت، کوتاه‌مدت و میان‌مدت، از بنیان‌های ضروری اندیشه سیاسی و دیپلماتیک اسلام و پیامبر محسوب می‌شود و نمی‌توان تحت هیچ شرایطی به کلی از هیچ یک از آن‌ها چشم پوشید. اگر تعارضی میان این اهداف پیدا شد، با توجه به قواعد تزاحم و میسور، و با رعایت حفظ اساس و بنیان اسلام و جامعه اسلامی، آنچه مصلحت است بررسی و تعیین می‌شود. در واقع این نظریه ترکیبی از دو قاعده میسور و تزاحم است و تأکید دارد که مصلحت عمومی اصلی اساسی در گزینش اهداف است. پیامبر در دیپلماسی خود بر این اصل بنیادین عمل می‌کردند.


ابعاد دیپلماسی پیامبر (ص): در این کتاب پس از ترسیم خطوط کلی دیپلماسی پیامبر (ص) بر طبق آیات قرآن، از جمله عزت و سخت‌گیری و قاطعیت در برابر دشمن، تأکید بر اصلاح بین مردم و حل مسالمت‌آمیز اختلافات داخلی و بین‌المللی (بقره:۲۲۴)، ابعاد دیپلماسی ایشان تشریح شده است.

چنانکه دیپلماسی پیامبر را می‌توان به دو نوع «دیپلماسی عام» و «دیپلماسی خاص» تقسیم کرد:
دیپلماسی عام: دعوت همه انسان‌ها به سوی توحید و عدل الهی. پیامبر اسلام مأموریت داشت تا همه بشریت را به سوی خدا دعوت کند تا از این طریق، امت واحدی با دین، قانون، و رهبری واحد به وجود آید و صلح و عدالت در سراسر جهان برقرار شود. این دیپلماسی واجب کفایی است و همگی وظیفه دارند بند‌های جهل و شرک را از انسان‌ها بردارند و آن‌ها را به سوی ایمان هدایت کنند.

دیپلماسی خاص: این دیپلماسی اسلام بر پایه توحید، عدل، صلح، همزیستی مسالمت‌آمیز، استقلال، نفی سبیل، و نیاز‌های متقابل استوار است و در جهت ایجاد روابط سیاسی میان جامعه اسلامی و دیگر جوامع شکل می‌گیرد. این نوع دیپلماسی معمولاً مقاصد سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی، و نظامی را دنبال می‌کند. نمونه بارز این دیپلماسی، پیمان صلح حدیبیه است که در سال ششم هجری میان پیامبر و مشرکان مکه به امضا رسید و به تقویت موقعیت سیاسی و اجتماعی مسلمانان منجر شد.

جمع بندی 

دیپلماسی پیامبر اسلام (ص) به‌عنوان یکی از برجسته‌ترین الگو‌های سیاست‌ورزی در تاریخ، نمایانگر تلفیق هوشمندانه بین اصول الهی و مصلحت‌اندیشی واقع‌بینانه است. این دیپلماسی نه تنها بر پایه اصولی مانند عدالت، توحید و حفظ استقلال استوار بود، بلکه توانست در مواقع بحرانی، با انعطاف‌پذیری و اولویت‌بندی صحیح اهداف، توازن مناسبی بین منافع کوتاه‌مدت و اهداف بلندمدت ایجاد کند. درسی که از دیپلماسی پیامبر (ص) می‌توان گرفت، اهمیت توازن بین ارزش‌ها و مصالح در سیاست خارجی است؛ جایی که مصلحت عمومی و منافع جامعه اسلامی در اولویت قرار دارد، بدون آنکه از اهداف کلی و جهانی اسلام چشم‌پوشی شود. این الگو می‌تواند برای دولتمردان امروز، خصوصاً در جهان پرتنش کنونی، الهام‌بخش و راهگشا باشد.

اشتراک گذاری
نظر شما
Chaptcha
حروفي را كه در تصوير مي‌بينيد عينا در فيلد مقابلش وارد كنيد
آخرین اخبار