تابناک ایلام علی اصغراسدی::هر چند اینگونه جا افتاده است که " ایرانیان حافظه تاریخی ندارند " سعدی برای چه ملتی سرود: «قوت حافظه گر راست نیاید در فکر/ عمر اگر صرف شود در سر تکرار چه سود؟»،اما به یقین می گویم که شاید تجربه ورویدادهای تاریخی نتوانند آنچنان باید وشایدبرای مردم عبرت آموز باشد ویا ایرانیان پیش آمد ها را در گذر زمان به دست فراموشی بسپارند،امااین یک قلم هر گز از حافظه ما ایرانیان پاک نخواهد شد که چهل سال پیش مردم ایران با هزاران امید وآرزو در انقلاب بزرگ قرن ،سلطنتی رابه زیر کشیدند که به زعم بسیاری از آنان با مشی زندگی ومدیریت ملوکانه خود ،شکاف طبقاتی را در ایران زیاد کرده بود.
مردم بخوبی بیاد دارند ویا لااقل نسلی که در انقلاب حضور نداشت، در کتاب ها وبرنامه های تکراری " ایران در گذر تاریخ رسانه ملی" ،زندگی ملوکانه و کاخهای سلطنتی را بعنوان نماد ظلم ،نماد فاصله فقیر وغنی وفراموش نمودن توده ها وافزایش شکاف در زندگی مردم پذیرفته اند.
لااقل همه این راقبول دارند که تصویر کاخ ها وزندگی سلطنتی حاکمان وقت بعنوان نکته تاریک زندگی تجملاتی حاکمان در ذهن ما نقش بسته است. اما اینک که کاخها پر تعداد شده ،تجملات سر به فلک کشیده وفاصله ها افزونتر شده است،حتی مدیران پایینی کشور به سمت وسوی تجملات و زندگی متفاوت سوق داده شده اند ، چه پاسخی را می توان به تاریخ داد!؟
گویا مدیران ما اغلب در چمبره همان حافظه ناقص تاریخی گرفتار شده وبه مدد همان ضعف حافظه تاریخی، فراموش کرده اند که همین مردم ایران سال 57 از چه چیزی به ستوه آمدند ! چرا به خیابانها ریختند وخون دادند تا بت ها و مجسمه ها را به زیر بکشند ؟! اینها انقلاب کردند تا نشانی از تجمل در مدیران نبینند ،تا مدیرانی که با تکیه بر شعار اسلامیت انقلاب به مقام رسیده اند،ساده زیستی را پیشه کرده وهمسطح با مردم به رتق وفتق امور انان بپردازند!
هرچند ممکن است بیان این واقعیت به مذاق جمعی خوش نیاید، اما حقیقتا هر سال که از انقلاب فاصله میگیریم ،فاصله ها با اهداف وآرمانها بیشتر وبیشتر می شود ،فساد و تجمل وزندگی ومدیریت اشرافی و تملق واعلیحضرت گویی با تغییر اسلوب بازگشته ، نه تنهامدیران ارشد را در نوردیده بلکه با سرعت هرچه تمامتر به لایه های زیرین مدیریت نیز رسوخ کرده است .
مدیران قرار گرفته در اتاقهای شیشه ای در خیال خام خود اینچنین می پندارند که مردم چیزی را به یاد ندارند!! ممکن است ضعف حافظه تاریخی وجود داشته باشد ،اما واقعا مردم می بیند وقضاوت می کنند.
در حالیکه سوءمدیریت ها البته نه سوء مدیریت سیاسی وجناحی ! اقتصاد مملکت رابه مرز ورشکستگی کشانیده ،بیکاری ورکود اوج گرفته و آسیبهای اجتماعی ناشی از آن بیداد می کند ،بسیاری از مردم برای نان شب خود وفرزندانشان مانده اند و برخی نیز برای رهایی از تنگناها به کلیه فروشی ونوزاد فروشی رویی آورده اند ،اما برخی مدیران ما با بازگشت به گذشته سودای سلطنت در سر می پرورانند و بجای پرداختن به امور مردم وراضی نگه داشتنشان ،زندگی اشرافی ومدیریت سلطنتی ترتیب داده تا عملا بر زخم مردم نمک بپاشند،گویا اینان برگه ماموریت جدایی مردم از حکومت را در جیب میانی کتشان دارند!
در استانی قرار داریم که زیرزمین تا بامش فرصت ومزیت اقتصادی خوابیده است ،وقتی که به آروزهای مردان وزنانش در برنامه تلویزونی "روژیه تی "گوش فرا می دهی که در داشتن یک یخچال ، کولر ،فرش ویا تامین 5میلیون تومان آورده ساخت مسکن ، خلاصه می شود ،آنجاست که اوج سوء مدیریت ها ،ناکارآمدی ها وبی توجهی ها خود را نشان می دهند .در حالیکه در گوشه دیگری از همین استان ،آقای فرماندار برای مهیا نمودن زندگی زن وفرزندنش ساختمان مرمت شده دولتی را با هزینه هفتاد هشتاد میلیون تومانی دوباره مردمت می کند!
بنا برتخریب نیست ،بلکه می خواهیم با نقد صریح وبی پرده در مملکت امام زمان ،فاصله ها واقدامات فاصله انداز را متذکر شویم ،می خواهیم بگوییم آقای فرماندار شهرستان مهران که از راه نرسیده لقب "شیخ الفرمانداران" رابه خود اختصاص داده اید ،درهمین شهری که شما فرماندار آن شده اید ،صدهها وبلکه هزاران خانوار زندگی می کنند که اکثر آنها بدون مبل وپرده جدید سالهاست گذران زندگی می کنند!می خواهیم بگوییم فرماندار قبل از شما باهمین مبلمان اداری مدیریت می کرد!با همین خانه سازمانی که یکی دوسال پیش مرمت شد خانواده اش را سکونت داد،چه لزومی به دوباره کاری وتحمیل هزینه به مردم بود!؟
اگر بنای شما بر خدمت به خلق خدا ومردم محروم است ،با همان میز وصندلی های پیشین هم می توان مدیریت کرد!آقای فرماندار باور کنید که مهارت در مدیریت با میز وصندلی ومبلمان اداری آنچنانی مورد ارزیابی قرار نمی گیرد!اگر مدیر واقعا مدیر باشد، در یک خرابه هم می تواند سنگ بنای مدیریت اصولی ،علمی وتاثیرگذار خود را بگذارد.
جای تعجب است که وقتی شما می دانید در همین زندان ایلام ،سرپرستان خانواده های آبرومند زیادی وجود دارند که به خاطر یک یا دومیلیون تومان در بندهستند وخانواده هایشان باسیلی صورت خود را سرخ نگه می دارند ،اما شما هشتاد میلیون تومان را خرج ساختمان سازمانی نموده یا مبلمان اداری را دور انداخته ومیلیون ها تومان را صرف خرید مبلمان اداری جدید نمایید !آیا می دانیدبا هشتاد میلیون تومان چند خانوار صاحب سرپرست می شوند؟!
آقای فرماندار ! مردم ما مردمی فهمیم و آگاه هستند ،همه چیز را می بینند ،قضاوت می کنند ،درست است که می گویند حافظه تاریخی ندارند ،اما این اقدامات حافظه تاریخی اشان را باز می گرداند،باور کنید مردم ما حق دارند ناراضی باشند ،گله مند باشند ،معترض باشند ،چون می بینند که شعار وعمل مدیرانشان باهم یکی نیست !می دانند که شعار اقتصاد مقاومتی با تجمل واسراف همخوانی ندارد ،وقتی که می بینند پروژه ای برای چند میلیون سالهاست خاک می خورد ،اما فرماندار برای سکونتش چندده میلیون هزینه می کند، اینجاست که بی اعتماد می شوند !اینجاست که سنگ بنای نارضایتی ها بدست حاکمان والیان گذاشته می شود!