تابناک گیلان / نقطه مرکزی سیاستهای توسعه کشور در دولت سازندگی، استفاده از منابع و استعدادهای کشور برای رفاه مردم و عظمت ایران اسلامی بود و هدف، اثبات کارآیی نظام اسلامی در عصر حاضر بود که برای من فوقالعاده استراتژیک بوده و هست ولی میبینید که عده ای با ناجوانمردی سعی دارند برخلاف حقیقت، به نسل جدید و دنیا بقبولانند که دین در عصر ما قدرت اداره جوامع را ندارد و متاسفانه در داخل کشور هم کسانی با سوءنیت یا با سادگی آب به آسیاب آنها میریزند.
آیت الله هاشمی رفسنجانی طی مصاحبه در سال 82 به بیان کارهای بر زمین مانده خود از دوران سازندگی ایران اسلامی پرداخت و تاکید کرد: همیشه فکر میکردم و میکنم که میتوانیم از ایران الگویی برای اداره جوامع بسازیم. سیاست سازندگی را در این جهت میدیدم و سال 1400 را زمان به نتیجه کامل رسیدن این دوره میدانستم
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی آیت الله هاشمی(ره)، گزیده سخنان رئیس فقید مجمع تشخیص مصلحت نظام بدین شرح است:
بعد از من ندیدم که کسی بیاید و سیاست دیگری بیاورد و بتواند سیاست دولت سازندگی را نقض کند. اگر هم حرفی زدند، دوباره برگشتند. نقطه مرکزی سیاستهای توسعهای کشور، استفاده از منابع و استعدادهای کشور برای رفاه مردم و عظمت ایران اسلامی بود و هدف، اثبات کارآیی اسلام و نظام اسلامی در عصر حاضر بود که برای من فوقالعاده مهم و استراتژیک بوده و هست. میبینید که عده ای با ناجوانمردی سعی دارند که دستاوردهای انقلاب را کمرنگ کنند و برخلاف حقیقت، به نسل جدید و دنیا بقبولانند که دین در عصر ما قدرت اداره جوامع را ندارد و متاسفانه در داخل کشور هم کسانی با سوءنیت یا با سادگی آب به آسیاب آنها میریزند.
همیشه فکر میکردم و میکنم که یکی از مهمترین راهکارها برای تثبیت موقعیت نظام این است که در عمل اثبات کنیم اسلام قدرت اداره جوامع امروزی را دارد و میتوانیم از ایران الگویی برای این فکر بسازیم. سیاست سازندگی را در این جهت میدیدم و سال 1400 را زمان به نتیجه کامل رسیدن این دوره میدانستم.
چندین کار مهم بر زمین مانده از دوران سازندگی داشتم که همیشه بر انجام آن اصرار داشته و دارم ؛ اما بخاطر شرایط خاص دوران بازسازی پس از جنگ امکان انجام آن را نیافتم .اول:طرح عظیم توسعه زاگرس، که همیشه میگفتیم سه طبقه طلا دارد؛ زیرزمین طلای سیاه، روی زمین طلای آبی و سوم طلای سبز که کشاورزی و درختهاست. دوم: تامین اجتماعی کامل برای کشور به طوری که مشکل بیکاری، مساله درمان، مسکن و تحصیل بچههای مردم را حل کرده بودیم و به این دستاندازهایی که امروز وجود دارد، نمیافتادیم .سوم: طرح کانال سراسری انتقال آب از آستارا به گنبد را داشتیم که اگر به آن عمل میکردیم، همیشه سه استان گیلان، مازندران و گلستان آب متعادل داشتند. الان میبینیم که گاهی اوقات استان گیلان از پرآبی متضرر میشود و همان زمان استان گلستان با زمینهای خوب گرگان به خاطر بیآبی بهره کافی نمیدهد. چهارم: طرح زیتونکاری «طوبی» که اگر به سرانجام می رسید شاید امروز نیازی به واردات روغن نداشتیم و پنجم: طرح آبیاری تحت فشار؛ که با بحثهای کارشناسی خیلی خوب و با سرعت شروع شد، ولی اگر زودتر اجرا میکردیم، امروز اینقدر با بحران کمآبی مخصوصا در خشکسالیها مواجه نبودیم و میلیونها هکتار زمین در مناطق کمآب زیر کشت میرفت.