با وجود این آمارها، گاه اتفاق میافتاد که گیلان و رشت مورد حملهٔ استثنایی سرمای قطبی مرکز پرفشار سیبری، یا مراکز پرفشار قطبی روسیه قرار میگیرد که به برف تاریخی زمستان ۱۳۲۸ میتوان اشاره کرد، که گاهی تا دو متر اندازی گیری شده که از نظر مردم رشت به پیله برف (برف بزرگ) خوانده شدهاست؛ و یا برف زمستان ۱۳۵۰ که ارتفاع آن در رشت تا حدود ۲ متر (و حتی بیشتر) رسید.
از جمله بیسابقهترین بارشهای برف سنگین در رشت، برف بهمن ماه ۱۳۸۳ است که خسارتهای زیادی به اماکن مسکونی، کارخانجات و مراکز عمومی وارد ساخت. بارش این برف از شامگاه روز یکشنبه ۱۸ بهمن آغاز شد و تا بامداد روز جمعه ۲۳ بهمن ادامه داشت و به گفتهٔ منابع خبری ارتفاع آن به۱/۵ تا ۸ متر رسید و یکی از بیسابقهترین بارشهای برف در دهههای اخیر بوده به طوری که از سوی مطبوعات و مسئولان به بحران سفید نام گرفت. کل خسارت وارده از سوی مقامات وقت استان ۳۳۳ میلیارد تومان برآورد شد.
هرچند پس از رخداد برفهای سنگین در سالهای ۱۳۸۳ و ۱۳۸۶ که توسط مقامات استان به «بحران سفید» معرفی شد توجه بسیاری به مسالهی برفهای سنگین جلب گردید. اما طبق شواهد موجود و مطالعه حاضر رخداد این مخاطره هواشناسی مسبوق به سابقه است.
اگر از هر فرد گیلانی که در جلگههای کرانه جنوبی دریای کاسپین زندگی میکند در زمینه ویژگیهای آبوهوای گیلان سوال شود، بیتردید وقتی به توصیف فصل زمستان برسد، سری تکان خواهد داد و از «پیله برفی سالان» یاد خواهد کرد! برفهای سنگین در جلگه گیلان نه تنها در حافظه تاریخی مردم گیلان جای گرفته است و بخش مهمی از خاطرات مردم این سرزمین را به خود اختصاص داده است، بلکه تاثیر آن در ادبیات مردم این سامان نیز مشخص است (کتاب پیله برفی سال، طیاری، ۱۳۸۴)؛ در کتابهای بسیاری از پژوهشگرانی که درباره این سرزمین قلم زدهاند، در بخشی از مطالب، اشارهای هرچند کوتاه به مساله رخداد برفهای سنگین شده است عباسی (۱۳۸۶)، فخرایی (۱۳۵۵)، مشایخی (۱۳۸۵)، گنجی (۱۳۷۴).
جلگهی گیلان در زمستان در مقایسه با بخش بزرگی از نیمهی شمالی کشور که دارای هوای سرد و خشک است، آبوهوای به نسبت معتدلی دارد. این اعتدال بدون تردید ماحصل وجود پهنهی آبی وسیعی چون دریای کاسپین است، با این حال هر از چندگاهی برفهای سنگینی را تجربه مینماید که مختص آبوهوای این بخش از کشور ماست.
برفهای سنگین گیلان در طول تاریخ سببساز تبعات اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و زیستمحیطی مختلفی گردیدند که گاه در منابع مکتوب میتوان به آن برخورد کرد. یخ زدن رودخانهها و ماندابهای گیلان یکی از این اثرات بوده است، «عابرین پیاده میتوانند چندین روز فاصلهی پیربازار تا انزلی را بر روی یخ رودخانه عبور کنند»، علاوه بر این در منابع از یخزدن مرداب انزلی و تمامی تالابها، آبگیرها و استخرهای دستساز جلگه گیلان همچون استخر لاهیجان اشاره شده است که تلفات فراوانی به حیاتوحش از جمله پرندگان مهاجر وارد کرد.
نکتهی جالب اینکه در یک منبع به یخزدن رودخانهی سفیدرود اشاره شده است (اطلاعات، ۷۱۳۳، رابینو، ۱۳۷۴:۵۰). برفهای سنگین بارها خسارات شدیدی به محصول مرکبات مناطق شرقی گیلان و غرب مازندران وارد آورد (رابینو، ۱۳۷۴:۵۰ و مشایخی، ۱۳۸۵، ۲۳۶). برفها اثرات اقتصادی و سیاسی عمدهای نیز داشتند، «در زمستان ۱۳۴۲ برف انبوهی متجاوز از یک متر بارید که موجب از بین رفتن درختان پرتقال و میوه آنها شد. از این برف کمسابقه، کسان بسیاری که پرتقالها را پیشخرید کرده بودند، زیان دیدند و از بیم طلبکاران ناگزیر شدند که بگریزند» (مشایخی، ۱۳۸۵:۲۳۶ و سجادی، ۱۳۷۸:۴۰۶). «در سالهای ۱۳۲۸ و ۱۳۵۰ شمسی که در حدود ۲ متر برف بر زمین نشست و ضایعات بسیار بهبار آورد، به طوریکه ساکنین رشت برای تهیه مایحتاج زندگی به شدت در مضیقه افتادند و برای سرکشی به مغازهها و دفترهای کار خود از میان تونلهای برفی عبور میکردند» (فخرایی، ۱۳۵۲:۲۴).
«به دلیل بارش ۴ دوره برف سنگین، جادهها حدودن به مدت یک ماه و نیم بسته بوده (بهخصوص جادهی رشت-قزوین) و در حدود ۴۰۰ کامیون و اتوبوس در مسیر جادهی رشت-قزوین در داخل برف گرفتار و بیشترین مشکل و انسداد جاده در قسمتهای کوهین، رودبار، منجیل و رستمآباد گزارش شده بود. انسداد راههای مواصلاتی به ویژه راه رشت-قزوین، موجب به وجود آمدن مشکلات عدیدهای برای مسافرین گردید. در گزارشها به کمی آذوقه و شدت سرما و نبود مکان برای اسکان، به کرات اشاره شده است: طبق اطلاع، یک مشت زن و مرد و بچه در بین راه با سرما و کمی آذوقه دست به گریبان هستند» (اطلاعات، ۷۱۴۸).
«وضع عمومی مسافرین بسیار خراب است، عدهای از مسافرین به دلیل نبود جا و مکان در مسافرخانهها و منازل ناچار در طویلههای بین راه با وضع دشواری به سر میبرند. بعضی پولشان تمام شده، اگر کمک نشود، بسیاری از بین میروند» و «در اثر انسداد راه و عدم عبور و مرور و همچنین تعطیلی اغلب تجارتخانهها و بازار به علت شدت سرما و سنگینی برف، کمبود مواد غذایی، نفت، حتا هیزم و دیگر اقلام مورد نیاز را سبب گردیده بود و موجب گرانی ۵ تا ۷ برابر قیمتها شد» (اطلاعات، ۷۱۴۹). «در حدود ۱۰۰ خانه و ۳۰ دکان در نقاط مختلف رشت خراب گردیده، از جمله سقف ادارهی پیله و کیسهبافی، پرورشگاه یتیمان، بانک سپه، مهمانخانهی ایران، سینمای شرق متعلق به شهرداری، سقف تالار شهرداری، قسمتی از دبیرستان شاهپور و شاهدخت فروریخته است» (اطلاعات، ۷۱۴۰، ۷۱۴۸؛ کیهان، ۲۰۵۱). به طور حتم میزان خسارت چندین برابر موارد ذکر شده است.
قدیمیترین برف سنگین که در استان گیلان رخ داده در زمستان ۱۲۱۲ شمسی بوده است. اگر خلاء آماری موجود در این نوشتار که بین سالهای ۱۲۱۶ تا ۱۲۸۴ وجود دارد را در نظر نگیریم، ظرف مدت یک قرن اخیر (از سال ۱۲۸۴ تا ۱۳۹۰ شمسی) در استان گیلان حدود ۱۷ برف سنگین رخ داده است؛ که آخرین آن برف سنگین دی ماه ۱۳۸۶ است. طبق شواهد و اظهارنظر شاهدان عینی، برف سال ۱۳۲۸ سنگینترین برف در سدهی اخیر در استان گیلان بوده است.
در زمستان سال ۵۰ بسیاری حتی فکرش را هم نمیکردند که قرار است در سراسر ایران شاهد بارش برف به ارتفاع سه متر باشند (حتی در برخی مناطق که برف به طور مدام-نزدیک به ۳۶ ساعت- میباریده؛ ارتفاع برف به ۶ مترنیز رسیده بود). در آن سال بیش از ۲۰۰ روستا از روی نقشه ایران برای همیشه پاک شدند.
این رویداد بدون شک سختترین و مصیبتبارترین "بوران” در تاریخ نوشتهشده بشر بوده است؛ و عنوان "سهمگین ترین تلفات بوران جهان” را به نام خود ثبت کرده است. این بوران گیلان را هم تحت تاثیر قرار داد و در روزنامهها اخباری در بارهی تلفات و خسارتهای برف منتشر شده که در در زیر به دو نمونهی آن اشاره میکنیم:
روز یکشنبه ۳ بهمن: از رشت و آستارا خبر رسیده که بیش از ۱۴۰۰ نفر در محاصره برف هستند و به کمک احتیاج دارند؛ در گیلان هم مرگ پرندگان به شدت افزایش یافته است.
سه شنبه ۱۹ بهمن: وضع کشور به شکل کاملا بحرانی درمیآید، بهطوریکه
عده زیادی از شدت سرما در شهر تبریز -آن هم در روز- بیهوش شدهاند؛ مردم
رشت هم که به شدت احساس خطر کردهاند، اقدام به خواندن نماز وحشت میکنند؛
در همین شهر حتی دیگر امکان دفن مردگان نیز میسر نیست! و مردگان را بایگانی
میکنند تا در فرصت مناسب بتوانند آنها را دفن کنند.
* بخشهایی از یادداشت از مقالهای با نام «برفهای سنگین جلگهی گیلان؛ مروری بر سابقهی تاریخی و تبیین علل رخداد» گرفته شده است.