یک مدیر سالم میتواند جامعه فاسدی را اصلاح نماید، اما جامعه سالم نمیتواند مدیر فاسد را اصلاح کند، مگر باران از زمین به آسمان ببارد.
هیچ رویدادی به خودی خود و بدون دلیل رخ نمیدهد، اصلاً هیچ واقعهای اتفاقی صورت نمیگیرد. تصادف مساوی است با حاصل جمع مصادف شدن چند علت که باهم همراه و متفق شده و چیزی به نام اتفاق و تصادف را شکل میدهند.
اگر در فصل بهار تنها یک برگ از درختی تنومند زرد شود بیتردید دچار بیماری و نارسایی شده است، و اگر باغبان بگوید طبیعت اینطور خواسته که خزان آن برگ فرا رسد به یقین بدانید آگاهانه آدرس غلط میدهد، که اگر به آن یک برگ بها ندهیم بدون شک بهار و بهاران آینده باید افتادن تنه لخت و پوسیدهای را به انتظار بنشینیم.
واقعیت تلخ این است وضع درخت سرسبز و تنومند اخلاق ما بحرانی است، بارها علائم و نشانهها را دیدهایم اما بها نداده و به روی خود نیاوردهایم و در توجیه بدخلقیها دیوار کوتاه روزگار نامناسب، رسم زمانه اینه، همه همینطور شدن، کلاه خود را بچسب، دست راست برای دست چپ نیست، ما که سیر شدیم گرسنه...، بهانههای بسیار معمول، پرمصرف و قابل قبولی است.
اگرهم خالوو را به پنداشت و همکیشی با کافر متهم میکنید باید عرض کنم از این خُرده حسابها با آفریدگارم فراوان دارم اما چون هیچگاه زمانه، چرخ فلک و روزگارِ خدا را متهم و شریک جرم خود نکردم او هم حسابها را تسویه نشده خط میزند.
اما شما بیننده محترم برای رفع هرگونه شبهه فقط یک مسیر مانده به آخرین ایستگاه، عصا به دست و لنگان به اتوبوسی که همزمان با تعطیلی مدارس، میزبان مدیران آیندهساز مملک میباشد وارد شوید، هرکدام از آن عزیزان با ایثار و فداکاری، شما را به جلوس در جایگاه خود دعوت کرد، بدان از تبار و جنس درخت سبز حسین فهمیدهها و غنچههایی است که با شنی تانکهای زرهی دشمن متجاوز میشکفتند و پرپر میشدند.
همان نونهالانی که قانونگذاران مدنی آنان را صغیر میخوانند برای دفاع از حقوق و اثبات بزرگی و کمال خود از قانون نانوشته اخلاق تبعیت میکردند.
قانون محدود کنندهای که با مرزبندی سن و سال و جنسیت، حقوق بخشهایی از جامعه را نادیده میگیرد به قولی دور می زدند و گاه با جعل و سندسازی به جای پدر یا مادر فتوای شرکت فرزند صغیرشان در جهاد با تجاوز و ظلم را صادر و به جای آنان انگشت میزدند و بدین گونه قوانین دست و پاگیر و بازدارنده را زیر پای قوانین والای اخلاقی و انسانی میگذاشتند.
شاید آنان با این پیام پرهزینه و پر بها میخواستند به قانون نویسان بگویند همه را با یک پیمانه گز نکنید، چراکه هر بالغی عاقل نیست و هر نابالغی صغیر نیست، همانطوری که هر مردی عقل کل نیست و هر زنی نصف العقل نیست، هر دکتری طبیب نیست و هر طبیبی حاذق نیست، هر جوانی جاهل نیست و هر پیری فرزانه نیست.
آری آنان گفتنیهای دیگری نیز داشتند، اینکه اگر هم سن و سال های ما و امثال ما که به جای تحصیل علم، ناچاریم برای زنده ماندن نانآور خانه باشیم، ما را هم در یک سطر تعریف کنید و لابهلای آن همه ماده قانون جا دهید و نیز مرز فقر را مشخص کنید، پرتگاه فلاکت و گرسنگی را هم نشانهگذاری کنید، و همچنین برای یکبار گرسنگی را بدون افطاری و سحری شاهانه تجربه کنید، بعد بنویسید مدت زمان مجازات محکومان فقر و گرسنگی چند سال است، چرا کرمانشاه از لحاظ منابع و زیرساختهای توسعه غنی و ثروتمند است اما صاحبخانه خود در پی سیر کردن شکم، آواره سایر شهرستانهای دورافتاده است و چراهای بسیار دیگر؟؟؟
البته پاسخ چراها اغلب قابل پیشبینی و بسته به ادبیات مدیر محترم بخش ذیربط که به هر شکلی بیان کند خلاصه، مفید و مختصر مخرج مشترک همه معضلات مردم، و باقیمانده نیز به پای مسئول قبلی و سایر بخشهای مرتبط نوشته میشود.
اما اصلاً قابل پذیرش نیست مادامی که کارگزاران یک مؤسسه مالی مبالغی از وجوه را حیف و بعد میل و نوش جان کردند آقای مدیر هم از آب گل آلود ماهی صید کند، بلکه اگر مدیر باشد به راحتی میتواند به موضوع وارد شده و اوضاع را کنترل کند اما اگر سوءاستفاده و دخل و تصرف ( بخوانید تصرف گاوصندوق ) توسط رئیس صورت گرفته باشد یعنی درد بی درمان، که به ناچار به پای همه نوشته شده و هرکس هم اعتراض کند رگ حیات یا آب باریکهاش قطع خواهد شد.
و اینچنین است که رد پای معضلات از بالا به پایین سرایت میکند و اگر ارادهای برای رفع مشکلات و موانع موجود در پیش باشد از همان مجاری از بالا به پایین باید پیگیری شود... ما هم با جدیت سرنخهای کشف شده را دنبال میکنیم که اگر همراه باشید خواهید دید خانه دوست همین جا بود، به ما آدرس عوضی میدادند.
(ع.ط) خالوو ریوار تابناک کرمانشاه