تابناک کهگیلویه و بویراحمد / فرهنگی ، بی شک یکی از تاثیرگذارترین سریال های تلویزیونی نزد ایرانیان و حتی نزد بسیاری کشورهای اسلامی ، سریال "
مختارنامه" است که به موضوع قیام مختار سقفی پس از حادثه کربلا می پردازد . در این فیلم هرچند ، برخی اتفاقات بر اساس ملاحظات فیلم نامه نویسی و سریال ها تنظیم شده است اما شخصیت های تاریخی با نام و در جای خود به تصویر کشیده شده اند.
یکی از شخصیت های این سریال که در فیلم با خصوصیاتی مانند خائن ، معامله گر و ... به تصویر کشیده شده است و اتفاقا مود تنفر و غضب ایرانیان هم قرار دارد "ابن حر" است که در برهه ای یار مختار و در برهه ای هم در مقابل مختار دست به شمشیر می شود.
اما اینکه سرگذشت "ابن حر" چه می شود ؟ یکی از مواردی است که مخاطبان و بینندگان این سریال دوست دارند اطلاعاتی از آن به دست بیاورند.
شهرام حقیقت دوست بازیگر نقش ابن حر
آنچه که در منابع و در پی آن در رسانه ها منتشر شده است ، اینگونه روایت می کند که عبیدالله ابن حر جعفی از اشراف شجاعان و شعرای معروف کوفه بود او پس از قتل عثمان کوفه را به قصد شام ترک کرد و در کنار معاویه جای گرفت و با سپاه او در صفین شرکت جست. ابن حر در منزل بنی مقاتل با کاروان امام حسین (ع) روبرو شد امام از او یاری خواست، ولی پیشنهاد امام را رد کرد.
ابن حر پس از مرگ یزید و فرار ابن زیاداز شهر کوفه با مختار همصدا شد و به همراه گروهی به مدائن رفت و لی سپس در کنار مصعب ابن زبیر با مختار جنگید پس از مدتی مصعب به او مظنون شد و او را حبس کرد و مدتی بعد با شفاعت گروهی از قبیله مزحج-وی را آزاد ساختند –ابن حر پس از آزادی به عبدالملک مروان پیوست و، چون به کوفه آمد شهر را در دست کارگزاران ابن زیاد دید او مورد تعقیب خصم قرار گرفت و با بدنی مجروح بر کشتی سوار شد تا از فرات عبور کند. وی برای فرار از اسارت خود را در آب انداخت و کشته شد. مورخان مرگ اورا در سال ۶۸ قمری نوشته اند. مصعب ابن زبیر بدن نجس ابن حر را بر دروازه کوفه بدار آویخت.
روایتی از دیدار امام حسین و ابن حر!
عبیدالله تا زمان قیام حسین بن علی علیه السلام در کوفه سکونت داشت و از بزرگان و اشراف کوفه بود و چون مقدمات قیام آن حضرت فراهم گشت و حضرت به طرف کوفه حرکت نمود، عبیدالله عمداً از کوفه بیرون آمد.(۳) اما همین موجب برخورد او با امام حسین علیه السلام در منزلگاهی بنام «قصر بنی مقاتل» شد.
امام حسین (ع) خود به ملاقات عبیدالله رفت و در ضمن سخنانی به او فرمود: «تو گناهان زیادی مرتکب شدهای، آیا میخواهی توبه کنی وا ز آن گناهان پاک گردی؟»(۴)
در تاریخ داریم که در این ملاقات پسر حر جعفی به امام گفت: «به خدا سوگند ای پسر دختر پیغمبر! اگر تو در کوفه یارانی داشتی که همراه تو با دشمن بجنگند، من در همراهی تو و مبارزه با دشمن پیشتاز بودم و به شدت با ایشان میجنگیدم، ولی شیعیان تو را در کوفه دیدم که از ترس بنی امیه و شمشیرهای آنان در خانههای خود خزیدهاند، تو را به خدا همراهی خود را از من مخواه، ولی هر قدر بتوانم با تو همراهی میکنم، این اسب لگام دار من است، به خدا با آن به دنبال کسی نتاختم مگر اینکه آثار مرگ را بر او چشاندم و این هم شمشیر من است. به خدا با آن بر چیزی ضربه نزدم مگر اینکه آن را قطع کرد.»
امام به عبیدالله بن حر پاسخی داد که از اوج مناعت طبع، روح آزاده، آزادی خواه و عزت نفس او حکایت دارد، فرمود: «ای پسر حر! ما برای اسب و شمشیر تو به سراغت نیامدیم، فقط بدین خاطر آمدیم که از تو یاری بطلبیم. اگر نسبت به بذل جانت در راه ما بخل میورزی، نیازی به چیزی از اموال تو نداریم.» (۵) و سپس این آیه از سوره کهف را خواند: «و ما کنت متخذ المضلین عضدا»؛ ما گمراهان را به یاری خود نمیطلبیم.(۶)
در روایتی آمده است که امام پس از این گفتگوها در پایان به عبیدالله بن حرّ چنین فرمود: «اگر قصد یاری ما را نداری، پس از خدابترس و با آنان که با ما میجنگند مباش! به خداسوگند! هر کس فریاد استغاثه ما را بشنود و به یاری ما نشتابد یقیناً آخرتاو تباه خواهد شد».
عبیدالله بن حر عرض کرد: نه، هرگز چنین نخواهد شد! ان شاء الله و من با دشمن شما همراهی نخواهم کرد. (۷)
در حقیقت عبیدالله بن حر جعفی، از کسانی که دعوت امام حسین (ع) برای همراهی را نپذیرفت. عبیدالله ابتدا از یاران معاویه در جنگ صفین در مقابل امام علی (ع) بود که پس از شهادت امام علی (ع) به کوفه آمد. وی در واقعه کربلا، دعوت به یاری امام حسین (ع) را نپذیرفت و پس از شهادت امام (ع) پشیمان شد.